×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

عشق و روشنگری

× من هزاران سال زیسته ام.و خوب میدانم در پی یافتن و رسیدن و تجربه کردن (عشق) لحظات عمرم سپری شده است ومیشود وخواهد شد عمر :تنها داراییم در این د ن ی ا ست .ولی راضیم چرا که به پای متاع ارزنده ای عمرم رفته است ومیرود وخواهد رفت
×

آدرس وبلاگ من

nirvana.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/amiri123456

انسان در شهوت زندگی می کند


انسان در شهوت زندگی می کند. وقتی که ذهن ناپدید شد، شهوت به مهر تبدیل می شود. شهوت یعنی که تو گدایی هستی با یک کاسه گدایی؛ از همه کس تقاضای بیشتر و بیشتر و بیشتر می کنی؛ دیگران را استثمار می کنی. روابط شما چیزی جز استثمارکردن نیست __ وسایلی زیرکانه برای تصاحب دیگری، راهکارهای بسیار زرنگ برای سلطه جویی. وقتی در ذهن، در شهوت زندگی می کنی تمامی زندگی تو بازی قدرت سیاستکارانه است. حتی عشق ورزیدن شما، حتی خدمات اجتماعی شما، حتی کارهای انساندوستانه تان هیچ چیز جز بازی قدرت سیاسی نیست. در ژرفا، خواسته ای هست برای قدرتمند شدن بر دیگران.

 

 

 

همین انرژی، زمانی که ذهن افتاده باشد، می شود مهر. و یک چرخش کاملاٌ متفاوت می یابد. دیگر گدایی نیست؛ تو یک پادشاه می شوی، شروع می کنی به زندگی کردن. اینک چیزی داری __ همواره آن را داشته ای، ولی به دلیل ذهن از آن باخبر نبودی. ذهن مانند تاریکی در اطراف تو عمل می کرده، و تو از نور درون آگاه نبودی. ذهن تولید این توهم می کرد که تو یک گدا هستی، درصورتیکه در تمام این مدت تو یک پادشاه بوده ای. ذهن تولید رویا می کرد؛ در واقعیت تو هرگز نیازمند چیزی نبودی. همه چیز قبلا به تو داده شده بود. هرآنچه که نیاز داری، هرآنچه که بتوانی نیاز داشته باشی، پیشاپیش داده شده است.

 

 

 

خداوند در درونت است، ولی به دلیل ذهن __ ذهن یعنی رویادیدن، خواستن __ تو هرگز به دورن نظر نیفکنده ای، تو به هجوم آوردن به بیرون ادامه می دهی. تو خودت را در پس زمینه قرار می دهی، چشمانت به سوی بیرون چرخانده شده اند، آن ها همانجا متمرکز شده اند. این چیزی است که ذهن هست: متمرکز کردن چشمان به بیرون.

 

 

 

و انسان باید بیاموزد که چگونه چشمانش را از بیرون غیرمتمرکز  کند __ چگونه آن ها را شل کند، کمتر سفت، بیشتر مایع و روان کند تا بتوانند به درون بچرخند. وقتی که دیدی که کیستی، گدا ناپدید می شود. درواقع هرگز وجود نداشته؛ فقط یک رویا بوده، یک فکر.

 

 

 

ذهن تمام رنج های شما را می سازد. با رفتن ذهن، رنج رفته است و ناگهان سرشار از انرژی هستی. و انرژی نیاز به بیان شدن و شریک ساختن دارد، می خواهد به یک ترانه تبدیل شود، به یک رقص، به یک جشن و شادی. این مهر است: شروع می کنی به سهیم کردن دیگران.

شنبه 17 بهمن 1388 - 8:22:37 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


رویاها پیامی از ضمیر ناخودآگاه هستند


وقتی راه می روی، فقط راه برو و مهم تر از همه دودل نباش


انسان معمولا زندگی خود را چون آدم آهنی سپری می كند


در لحظه اكنون به سر بردن، یگانه راه زندگی كردن است


مثبت اندیشی از دیدگاه اشو


بعد از 24 ساعت


انسان در شهوت زندگی می کند


ارزش خودت را دریاب


عشق خلوص مى‌بخشد


آفریگارا


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

20283 بازدید

9 بازدید امروز

1 بازدید دیروز

16 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements