×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

عشق و روشنگری

× من هزاران سال زیسته ام.و خوب میدانم در پی یافتن و رسیدن و تجربه کردن (عشق) لحظات عمرم سپری شده است ومیشود وخواهد شد عمر :تنها داراییم در این د ن ی ا ست .ولی راضیم چرا که به پای متاع ارزنده ای عمرم رفته است ومیرود وخواهد رفت
×

آدرس وبلاگ من

nirvana.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/amiri123456

قصه عشق.

در روزگارهای قدیم جزیره ای دورافتاده بود که همه احساسات

 در آن زندگی می کردند: شادی، غم، دانش عشق و باقیاحساسات .

روزی به همه آنها اعلام شد که جزیره در حال غرق شدن است.

بنابراین هر یک شروع به تعمیر قایقهایشان کردند.

اما عشق تصمیم گرفت که تا لحظه آخر در جزیره بماند.

زمانی که دیگر چیزی از جزیره روی آب نمانده بود

عشق تصمیم گرفت تا برای نجات خود از دیگران کمک بخواهد.

در همین زمان او از ثروت با کشتی یا شکوهش در حال گذشتن

از آنجا بود کمک  خواست.

"ثروت، مرا هم با خود می بری؟"

ثروت جواب داد:

"نه نمی توانم. مفدار زیادی طلا و نقره در این قایق هست.

 من هیچ جایی برای تو ندارم."

عشق تصمیم گرفت که از غرور که با قایقی زیبا در

حال رد شدن از جزیره بود کمک بخواهد.

"غرور لطفاً به من کمک کن."

"نمی توانم عشق. تو خیس شدهای و ممکن است قایقم را خراب کنی." 

پس عشق از غم که در همان نزدیکی بود درخواست کمک کرد.

"غم لطفاً مرا با خود ببر."

"آه عشق. آنقدر ناراحتم که دلم می خواهد تنها باشم."

شادی هم از کنار عشق گذشت اما آنچنان غرق در خوشحالی بود

که اصلاً متوجه عشق نشد.

ناگهان صدایی شنید:

" بیا اینجا عشق. من تو را با خود می برم."

صدای یک  بزرگتر بود.

عشق آنقدر خوشحال شد که حتی فراموش کرد اسم ناجی خود را بپرسد.

هنگامیکه به خشکی رسیدندناجی به راه خود رفت.

عشق که تازه متوجه شده بود که چقدر به ناجی خود مدیون است

 از دانش که او هم از عشق بزرگتر بود  پرسید:

" چه کسی به من کمک کرد؟"

دانش جواب داد: "او زمان بود."

"زمان؟ اما چرا به من کمک کرد؟"

دانش لبخندی زد و با دانایی جواب داد که:

"چون  تنها زمان بزرگی عشق را درک می کند."

چهارشنبه 12 اسفند 1388 - 7:54:36 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


رویاها پیامی از ضمیر ناخودآگاه هستند


وقتی راه می روی، فقط راه برو و مهم تر از همه دودل نباش


انسان معمولا زندگی خود را چون آدم آهنی سپری می كند


در لحظه اكنون به سر بردن، یگانه راه زندگی كردن است


مثبت اندیشی از دیدگاه اشو


بعد از 24 ساعت


انسان در شهوت زندگی می کند


ارزش خودت را دریاب


عشق خلوص مى‌بخشد


آفریگارا


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

20300 بازدید

26 بازدید امروز

1 بازدید دیروز

33 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements